چیه این مثلا مرد بودن؟
وقتی برای اینکه کسی متوجه نشه باید سرتو ببری زیر پتو و تو اولین لحظه ای که چشاتو میبندی صورتت خیس بشه
وقتی نداری کسیو که وقتی دلت آشوبه باهاش حرف بزنی .
وقتی حتی نمیتونی دل خودتو آروم کنی .
چیه این مرد بودن که مجبوری وسط همه کم اوردنا، به همه لبخند بزنی تا نشون بدی چیزی نیست !
+ نمیدونم . شایدم اصلا مرد و زن نداره تا وقتی کسی نباشه تا باهاش حرف بزنی و درکت کنه :)
یه روزی داشتم یه فایل صوتی گوش میدادم .
میگفت:" کیو دیدی با درد دل کردن آروم بشه؟ درددل میکنی بدترم میشه! حتی اگه کاملا حق با تو باشه"
واقعا خیلی بدتر شد و یه چیزیم بدهکار شدم، مظلوم تاریخ منم :-/ .
پ.ن: بعد یک هفته سوارماشین شدم اینقدر خوشحال شدم(دقیقا حس از زندان آزاد شده ها) که کلا یادم رفته بود خونه منتظرن تا من خرید کنم برگردم! اخرم دست خالی برگشتم :|
پ.ن: رفته پایه گلدون خریدم ۴ تا گلدون اوردم تو اتاقم -_- الان دیگه خودمم تو اتاق جا ندارم :-/
پ.ن: امروز ۴ جلسه خوندم، نمونه سوالای ترم پیشو نگاه کردم. نمیخوندم خیلی سنگین تر بودم
اگه بشه حذفش کنم باشه ترم بعد :-/
پ.ن: تموم شد .
درباره این سایت